جدول جو
جدول جو

معنی شن مالی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شن مالی کردن
(خَ / خِخوَرْ / خُرْ دَ)
شن مال کردن. مالیدن شن و ماسه تا آلودگی ظرف و شوخ آن زدوده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ / خِ مِ خوَدْ / خُدْ فُ بُ دَ)
با شن، شوخ ظرفی را زدودن. (یادداشت مؤلف). شن مالی کردن
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ تَ)
خشت مالیدن. خشت زدن. خشت ساختن
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شستن جامه بار اول به آب تا سپس با صابون شویند، شستن جامۀ آلوده بصابون در آب خارج حوض تا کف صابون آب حوض را آلوده نکند
لغت نامه دهخدا
(سِ پَ فَ / فِ کَ دَ)
شستن یا مالیدن گل بر چیزی بمنظور پاکیزه کردن آن از لکۀ چربی
لغت نامه دهخدا
(سُ زَ دَ)
لجن مالی کردن کسی را، عیوب او گفتن یا تهمتها بر وی نهادن. نسبت های بد راست یا دروغ به کسی دادن در حضور جماعت
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب مالی کردن
تصویر آب مالی کردن
شستن لباس بار اول به آب تا سپس با صابون بشویند
فرهنگ لغت هوشیار
عیوب او گفتن یا تهمت ها بر وی نهادن، نسبتهای بد، دروغ یا راست به کسی گفتن در حضور جماعت
فرهنگ لغت هوشیار